-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 2 آذر 1393 01:31
وای دارم آتیش میگیر%:/. 26nbsp; دیگه از غصه و غم دلم میخواد بمیرم وای اگه برگرده پیشم براش پروانه میشم ازش جدا نمیشم . . . + داریوشِ جان
-
جبران می کنماااااا
شنبه 1 آذر 1393 09:53
آیا کسی درمانی برای یک معده درد عصبی لعنتی سراغ دارد ؟
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 1 آذر 1393 09:20
دنیا را بغل کردیم گفتند امن است، هیچ کاری باما ندارد، خوابمان برد. بیدارشدیم، دیدیم آبستن تمام دردهایش شده ایم. "حسین پناهی "
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 1 آذر 1393 02:13
غم نشو برای روزای بعدت الهه ..
-
بغض . . .
جمعه 30 آبان 1393 23:48
اینقدر از درون یخ زده باشی که دیگه هیچ سرمایی رو حس نکنی ...
-
خسته از دست روزگار ..
جمعه 30 آبان 1393 19:25
"ما زن ها رسم خوبی داریم. زمانه که سخت می گیرد شروع می کنیم به کوتاه کردن ناخنها، موها، حرف ها و رابطه ها!" ویرجینیا وولف، خاطرات خانه ییلاقی حالا من قیچی برداشته ام و افتاده ام به جان روزهایم .. به جان حرفای نگفته ام .. بغض های فرو خورده ام .. دلم میخواد در آغوش دوست ترین فرد زندگیم بی صدا اشک بریزم بدون...
-
قوقولی قوقوووو
جمعه 30 آبان 1393 09:32
صبح آدینه تان بخیـــــــــــــر
-
خلم دیگه
پنجشنبه 29 آبان 1393 23:57
چی می شد از آخر به اول میومدیم؟ مث خیلی وقتایی که من کتاب میخونم .. اول میرم چند صفحه ی آخرو میخونم بعد میام از اول ...منظور اینکه چی میشد اول شکست عشقی میخوردیم بعد عاشق میشدیم ؟ اینجوری به جای اینکه ته رابطه اینقدر غصه بخوریم کلی شاد بودیم
-
پیشنهاد خوبی دارید آآآآآآآآآآیا ؟
پنجشنبه 29 آبان 1393 22:56
حوصلم خیلی سر رفته ..
-
من واسه تو دلواپسم تو واسه ی عروسک هات
پنجشنبه 29 آبان 1393 22:22
امروز ساعت هفت و نیم از خواب بیدار شدم یازده تازه از رختخواب اومدم بیرون .. ساعت یک بعد از ظهر دوباره زیر پتوو مچاله شده بود ساعت شش اینطورا دیگه با غرغر بچه ها پاشدم .. اصن خودمم دقیقا نمیدونم چم شده ! ییهویی low باتری شدم ! از اونورم ما هی دعا کردیم بشه بشه ، حالا باید دعا کنیم تموم شه تموم شه .. گرفتاری شدیم ما...
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 27 آبان 1393 22:25
حاااااااااااااااااااااالممممممممم بددددددددد
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 23 آبان 1393 23:37
فکر نمیکردم اینقدر همه جا شلوغ شه .. پاشایی رفت .. درسته ولی قبل از پاشایی هم صورت خیلی ها با اسید سوخت .. اون موقع هم تو همه ی گروه ها وایبری فراخوان دادن برای تجمع .. چند نفر از آدمایی که امروز اومدن وبا همه ی بددهنی و بدرفتاری های پل**یس محکم سرجاشون وایسادن و برای پاشایی خوندن .. اونروز هم اومدن ؟؟؟ دلگیرم از خودم...
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 21 آبان 1393 20:05
دلم دریا میخواد .. میخوام فردا برم ، ولی تنهام .. یعنی راستش خودمم به کسی نگفتم ! اما امان از بی امنیتی تو سرزمینت ...
-
poor girls
چهارشنبه 21 آبان 1393 19:57
ااااااااه ه ه ه ه ه اینکه وسط خنده هات دلت میخواد بشینی اشک بریزی ، اینکه الکی الکی اینقدر احساس دلتنگی کنی .. پر*یود لعنتی
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 21 آبان 1393 19:26
یادم نیست قبلا هم اینجا گفته بودم یا نه ! ولی من عاشق زرافه هاااااااام ، آآآآآآرزومه یه زرافه داشته باشم ..
-
جالب انگیز
دوشنبه 19 آبان 1393 23:18
تشکر میکنم از اون دوست عزیزی که با سرچ عبارت "زندگی بدون الهه خر است" اومدن اینجا و رسیدن به پست دانشگاه خر است ! و بیشتر از ایشون تشکر میکنم از گوگل گوووگووولی مگولییی که ایشونو هدایت کردن اینجا ! دلمو شاد کرد اصن ... دوست عزیز زندگی بدون الهه نه تنها خر نیست ، بلکه خیلی هم دلچسب خوااااهد بود !
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 19 آبان 1393 18:39
به نظرم همونقدر که دخترا به رقصیدن تو حمام علاقه مندن ، پسرا هم به آآآآواز خوندن علاقه دارن .. البته نظر شما هم محترم!
-
جاست
دوشنبه 19 آبان 1393 17:52
میدونید موضوع چیه ؟؟؟ پیرو صحبتایی که الان با دوست عزیزم داشتم به این نتیجه رسیدم تو هر رابطه ای که جاست بیاد باید نقطه گذاشت تهش و تمومش کرد .. نمیدونم چقدر مطلبی رو که میخواستم رسوندم .. ولی مهم اینه که چه دختر چه پسر یاد بگیریم تو رابطه هامون صفر تا صد خودمون رو کم نفروشیم .. تو سن ما حداقل دیگه آدم باید دنبال...
-
هر چقدر می خوابم ، کمبود خوابم جبران نمیشه .. باید یه برنامه بچینم برم تو کما !
دوشنبه 19 آبان 1393 15:32
آخه چهار تا ارائه تو دو روز منصفانس ؟؟؟ اگه سه تاش تو یه روز باشه چی ؟؟؟ اگه دو روز پشت سر هم باشه چی ؟؟؟ تنها چیزی که الان میطلبه انجام بدم میدونید چیه ؟؟؟ درس ؟؟؟؟؟؟؟ نه جانم ! اینکه حاضر شم برم آرایشگاه ، یه کمی خوشگلازیسیون کنم بیام ... هنوز دارم پاور پوینت درست می کنم ! خدا میدونه کی قرار اینا رو من بخونم برای...
-
فال این لاو
یکشنبه 18 آبان 1393 20:40
به نظر من آقایون خیلی شجاعن .. یه دلیلشم اینکه جرات ابراز علاقه کردن دارن .. برعکس خیلی از ما دخترا ..
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 17 آبان 1393 19:51
امروز بچه ها پی ام زیرو تو وایبر فرستادن : "هشدار !سازمان حوادث غیر مترقبه خبر از پیشبینی وقوع زلزله ای حدود 6 ریشتری در روز های آتی داد.کانون این زلزله حومه ی شهر رشت، موقعیت مکانی دهکده ی پیربازار پیش بینی میشود.." به بچه ها گفتم من هیچ وقت فکر نمی کردم دور از خانواده بمیرم .. حالا نه اینکه این خبرو جدی...
-
لعنتی ..
پنجشنبه 15 آبان 1393 12:45
خب آخه چرا اینجورین بعضی از آدما ؟؟؟ چرا زده میکنن آدمو و و و ؟؟ دیشب شنیدیم مادر یکی از همکلاسی های قدیمیم فوت شده .. خبر داشتم که مریضه .. بعد شنیدم تو کماست .. خیلی ناراحت شدم دیشب .. منو دو تا از دوستای دیگه قرار شد که برای مراسم خاکسپاری بریم .. بخاطر دوستمون .. پدر این دوست من روحانی هستش و خونواده ی خیلی مومنی...
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 14 آبان 1393 09:53
سه روز گذشته مشغول کار بودیم تا این مراسم به خوبی برگزار شه .. که شد شکر خدا !
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 6 آبان 1393 23:19
بعد باید مثل من یک دوستی داشته باشی که بعد از اینکه حرفتا گوش میده ، بعد از اینکه از بی خوابی هات می شنوه ، بعد از اینکه حس این چند وقته رو کلمه به کلمه از زیر زبونت می کشه ، بعد از اینکه همه ی این چند وقت رو کنار هم میزاره .. برات ادوایسایم بده .. مصر باشه که تو الان نیاز به یک "فرندز ویت بنفیت" داری .. هی...
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 4 آبان 1393 16:47
بازا ببین که بی مه تو من هوای پر زدن ندارم
-
من بازیگر بهترین نقش زندگیمم
جمعه 2 آبان 1393 21:42
نمیدونم اسمش حماقته یا چی .. اما تو تک تک ثانیه هام حل شدی .. میخندم ، لبخندو رو لب های تو هم میبینم .. غمگینم تو هستی .. راه میرم کنارمی .. بعد از این همه مدت هنوزم نبودنت رو یاد نگرفتم .. یاد نگرفتم چطور بدون تو خودم رو ببینم .. یاد نگرفتم عشق و دوست داشتنم رو چطور به کسی جز تو نشون بدم .. من هیچ وقت یاد نمیگیرم...
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 2 آبان 1393 20:49
یه روز خیلی خوب با بچه های یونی و خانواده های گلشون داشتم ... آآآآخی .. عزیزای دلم .. چقدرررررر خوشحالم بابت داشتن دوستای به این خوبی .. دریا بردنم ، نهار رو تو یه رستوران خوب با لایو میوزیک خوردیم و بعدم موزه ی فوق العاده زیبای گیلان گردی ..
-
رها رها رها من
چهارشنبه 30 مهر 1393 22:33
اولین خبر اسید پاشی اصفهان رو که خوندم بغض نشست تو گلوم ... خبرای بعدی .. شهرای بعدی ... هر کلمش یه قطره اشکه که از چشمام میباره ... چقدر دور از من و شما ؟ چقدر کابوس برای دخترای این مملکت بسه ؟؟ چقدر نا امنی ، آدمای مریض این شهر رو ارضا میکنه ؟؟ چرا همه چیزو به سخره میگیریم ؟؟ آب پاشیدن به دخترای اصفهان فقط برای خنده...
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 30 مهر 1393 15:06
جااااااااااااااااتون خالی چه آفتابی شده اینجا ! یعنی آی کیف کردم من ، آی کیف کردم .. اصن هوا عالیه برای دریا رفتن .. حیف که فرصت نمیشه
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 29 مهر 1393 22:19
تهران که بارون میاد ، من تازه شارژ میشم .. نفسای عمیق میکشم و یه حجم زیادی از هوا رو وارد ریه هام میکنم .. از همه ی بهتر واسه من اینه که بارون بیاد و من پشت فرمون باشم و همه ی اتوبانا رو بدون داشتن هیچ مقصد خاصی طی کنم .. حتی اگه ترافیک باشه .. ابی که بخونه زنده میشم ! اما ! رشت که بارونی میشه ، دلم میگیره .. دلم نه...