بعد از مدت ها ...
حدود دو ماه برادر جان بیمارستان بستری بودن و البته بیشترین تایم رو تو بیمارستان نمازی شیراز!! البته امروز ۵ روزی هست که مرخص شده و شیراز منتظر تا دکتر مجوز پرواز بده .. بخاطر همینم خیلی خیلی درگیر بودم این دو ماه !! نه فکر و خیال راحتی داشتم که بیام و اینجا بنویسم!
مرسی بابت معرفی کتاب ها .. در اولین فرصت می خونم و نظرمو میگم راجع بهشون.
تو این مدت یه سفر سه چهار روزه هم رفتم یزد! بار دومی بود که می رفتم و از دفعه ی اول دلچسب تر .. با دوستایی که ۱۵ ساله از دوستیمون میگذره و واقعن چه تجربه ای بود.
دلم برای شهر باران و آدماش یه ذره شده .. انقدر که حاضرم دوباره بشینم درس بخونم و شب امتحان استرس نصف نخونده ی کتاب رو بکشک اما شهر باران باشم ..
+ دلم برای دوستای خوب اینجا بس تنگ است.