امروز ساعت هفت و نیم از خواب بیدار شدم یازده تازه از رختخواب اومدم بیرون .. ساعت یک بعد از ظهر دوباره زیر پتوو مچاله شده بود ساعت شش اینطورا دیگه با غرغر بچه ها پاشدم .. اصن خودمم دقیقا نمیدونم چم شده ! ییهویی low باتری شدم !
از اونورم ما هی دعا کردیم بشه بشه ، حالا باید دعا کنیم تموم شه تموم شه .. گرفتاری شدیم ما دخترا ها !
از اینورم استادا این ترم خیلی اذیت میکنن ، سه هفتس من برای یه ارائه آماده ام وقت نمیشه ! استاده تا میاد سر کلاس هوس میکنه درس بده !!
از عصری تا حالا این مک بوک جان تو بغله منه دارم عکس میبینم .. همینجوووری بی هدف ! هر چی عکس و فیلم داشتم نگاه کردم .. کلی خاطره زنده شد برام .. نشستم جلوی بخاری حتی حاضر به تغییر موقعیتم نیستم :دی
آآآآآآآآخی امروز کلی این آهنگ رو گوش دادم :