روزها حوضچه های پراکنده نورند در بیابانی ظلمانی

اندر احوالات این روزهایمان اینکه زیاد به اویی که دیگر نیست فکر میکنم ! تا 15 روز دیگه یک سال میشه که نیست !! دروغه اگه بگم روزی بود که به اویی که دیگر نیست فکر نکردم ..

اندر احوالات این روزهایمان چشم های گریونیست که پشت یک لبخند پهن پنهانش کرده ام !

اندر احوالات این روزهایمان اینکه پایتخت میبینم و این میان از کلاه قرمزی هم غافل نشدم تا جبران عید را کرده باشم ..
اندر احوالات این روزهایمان اینکه غمگینم و سکوت و تنهایی یار غاریست بس نایاب !
اندر احوالات این روزهایمان اینکه گاهی دلمان میخواد برویم و دو متر زیر خاک بخوابیم تا شاید تموم بشن تمام نبودن های اویی که دیگر نیست !

اندر احوالات این روزهایمان اینکه جک یاد میگیریم تا دل دوستان و دشمنانمان را شاد کنیم ..
اندر احوالات این روزهایمان اینکه دلمان میخواهد فراموش کردن را یاد بگیریم مانند اویی که دیگر نیست !
اندر احوالات این روزهایمان اینکه میخواهیم باور کنیم دنیا همین است ..

امروز خیلی خسته کننده بود برام!اینجا هم که هستم کلا با خواب بیگانه ام!در ایز نو هم صحبتی...هر کی سرش گرم گوشی و لپتاپ خودشه به خاطر همین این بی خوابی حسابی کلافم کرده !

بهترین دوستم م م م م ...

با موج فیس بوکی و وبلاگی روز مادر مبارک نمیشه ! استتوسو و پستای بلند بالا روز مادر رو مبارک نمیکنه !!

روز مادر برای من وقتی مبارکه که من چشم مادرمو تر نکنم !!

اتاق خودمان

سلاااااام ، سلاممممم .. آی زندگی سلام ..

توت فرنگی

اصلن هر آقای خونه ای باید بدونه چجوری ، چه وقتایی که کنار خانومش هست چه وقتایی که نیست ، روزی صد بار صورت خانومشو لبخندی کنه !

مرا با چیزی عوض کن ...

باید ناخونای دستمو کوتاه کنم ، باید هر شب ماسک صورتمو بزارم ، باید دوباره طرح زدن رو شروع کنم ، باید یه زنگ به استاد مهرداد بزنم ، باید شبی چند صفحه وورد اسکیل بخونم ، باید به فکر هدیه ی روز مادر باشم ، باید یه شال مشکی جدید بخرم ، باید دی وی دی های گریزو تموم کنم و به صاحبش بدم ! باید بقیه ی قسمتای کلاه قرمزی رو دانلود کنم ، باید موهامو کوتاه کنم ، باید لیست کتابایی رو که میخوام بخونم دوباره چک کنم ، باید یه سر به باغ گل بزنم ، باید برای روز پدر هم برنامه ریزی کنم ، باید یه سفر برم مشهد ، باید ارائه ی دو هفته دیگه رو هم آماده کنم ، باید فکر کردن بهش رو تموم کنم ، باید صبر کنم ، باید یه شامپو رنگ قرمز بخرم ، باید اون شماره ی لعنتی رو فراموش کنم ، باید مقالمو برای استاد میل کنم ، باید چند تا قلم جدید بخرم ، باید یه زنگ به س بزنم ، باید جزوه هامو از همکلاسی پس بگیرم ، باید پسوورد وبلاگو به آبجی کوچیکه بدم ، باید درست کردن کتلتو از مامان یاد بگیرم ، باید گوشیمو بدم نمایندگی درست کنه ، باید عکسای دیشبو ادیت کنم ، باید فولدر آهنگ های غمگینو پاک کنم ، باید یه بار با آبجی کوچیکه برم کوه ، باید روزی نیم ساعت برقصم ، باید یه سفر دیگه برم کویر ، باید روتختی رو عوض کنم ، باید چند تا شمع استوانه ای سفید بخرم ، باید چند تا کتابو اهدا کنم کتابخونه ، باید به بابا بگم دوستش دارم ، باید برای آنا یه کوله کوه بخرم ،  باید یه پلی لیست از آهنگای شاد درست کنم ، باید یه پرینت از عکسای جدید بچه ها بگیرم ، باید هر روز مامانو بغل کنم و بهش بگم که بهترین دوستم ... باید بمیرم !

زنای تمام دنیا مثل همن ..

امروز بعد از چند ماه کتاب جنس ضعیف اوریانا فالاچی رو بردااشتم بخونم ..

خمیــــــــــــــا ا ا .. ااا زه

عینه یه رفیق

از اون وقتایی که دلم میخواد تلفن رو بردارم زنگ بزنم به یه دوست و ساعت ها باهاش حرف بزنم !!! از محیط خوابگاه خسته شدم .. دلم میخواد برای یکی کلی غر غر کنم !!

رفتنش از یادم نمی رود !

چرا آدما متوجه تاثیری که تو زندگی دیگران میزارن نمیشن ؟؟؟!!