-
روزها حوضچه های پراکنده نورند در بیابانی ظلمانی
جمعه 5 اردیبهشت 1393 20:32
اندر احوالات این روزهایمان اینکه زیاد به اویی که دیگر نیست فکر میکنم ! تا 15 روز دیگه یک سال میشه که نیست !! دروغه اگه بگم روزی بود که به اویی که دیگر نیست فکر نکردم .. اندر احوالات این روزهایمان چشم های گریونیست که پشت یک لبخند پهن پنهانش کرده ام ! اندر احوالات این روزهایمان اینکه پایتخت میبینم و این میان از کلاه...
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 4 اردیبهشت 1393 01:28
امروز خیلی خسته کننده بود برام!اینجا هم که هستم کلا با خواب بیگانه ام!در ایز نو هم صحبتی...هر کی سرش گرم گوشی و لپتاپ خودشه به خاطر همین این بی خوابی حسابی کلافم کرده !
-
بهترین دوستم م م م م ...
یکشنبه 31 فروردین 1393 16:42
با موج فیس بوکی و وبلاگی روز مادر مبارک نمیشه ! استتوسو و پستای بلند بالا روز مادر رو مبارک نمیکنه !! روز مادر برای من وقتی مبارکه که من چشم مادرمو تر نکنم !!
-
اتاق خودمان
پنجشنبه 28 فروردین 1393 10:43
سلاااااام ، سلاممممم .. آی زندگی سلام ..
-
توت فرنگی
دوشنبه 25 فروردین 1393 21:00
اصلن هر آقای خونه ای باید بدونه چجوری ، چه وقتایی که کنار خانومش هست چه وقتایی که نیست ، روزی صد بار صورت خانومشو لبخندی کنه !
-
مرا با چیزی عوض کن ...
دوشنبه 25 فروردین 1393 18:26
باید ناخونای دستمو کوتاه کنم ، باید هر شب ماسک صورتمو بزارم ، باید دوباره طرح زدن رو شروع کنم ، باید یه زنگ به استاد مهرداد بزنم ، باید شبی چند صفحه وورد اسکیل بخونم ، باید به فکر هدیه ی روز مادر باشم ، باید یه شال مشکی جدید بخرم ، باید دی وی دی های گریزو تموم کنم و به صاحبش بدم ! باید بقیه ی قسمتای کلاه قرمزی رو...
-
زنای تمام دنیا مثل همن ..
دوشنبه 25 فروردین 1393 17:04
امروز بعد از چند ماه کتاب جنس ضعیف اوریانا فالاچی رو بردااشتم بخونم ..
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 24 فروردین 1393 23:38
خمیــــــــــــــا ا ا .. ااا زه
-
عینه یه رفیق
یکشنبه 24 فروردین 1393 23:34
از اون وقتایی که دلم میخواد تلفن رو بردارم زنگ بزنم به یه دوست و ساعت ها باهاش حرف بزنم !!! از محیط خوابگاه خسته شدم .. دلم میخواد برای یکی کلی غر غر کنم !!
-
رفتنش از یادم نمی رود !
یکشنبه 24 فروردین 1393 15:46
چرا آدما متوجه تاثیری که تو زندگی دیگران میزارن نمیشن ؟؟؟!!
-
خسته شدم ..
یکشنبه 24 فروردین 1393 15:16
هی میخوام فازشو بگیرم نمیتوووووووووووونم !!!
-
واقعا همینه
یکشنبه 24 فروردین 1393 08:53
زندگی نشونم داده که هیچ چیز از هیچ کس بعید نیست ....
-
منم دلم تنگ شده ..
جمعه 22 فروردین 1393 22:28
قربونه مامانم برم که بهش میگم شاید این هفته ام نیام ، با بغض میگه نه .. باید بیای .. دلم تنگ شده دیگه !!!
-
از تکنولوژی به دووورررر
پنجشنبه 21 فروردین 1393 23:35
همه ی اپلیکیشنهای ارتباطی رو از رو گوشی و تبلت پاک کردم .. البته چند ماه پیش نه الان .. فعلا فقط یه وایبر رو تبلت نصبه و بس !!! به نظرم اینجوری خیلی بهتره ... هر چی راه های ارتباطی بیشتر میشه آدم بیشتر احساس تنهایی میکنه .. نمیدونم این فقط عقیده ی منه یا هستن کسای دیگه ای هم که اینجوری فکر کنن ...
-
گل پونه ها از ایرج بسطامی
پنجشنبه 21 فروردین 1393 23:18
من مانده ام تنها میان سیل غمها... + لینک دانلود
-
:(
پنجشنبه 21 فروردین 1393 23:01
ﺁﺯﺭﺩﻩ ﺩﻝ ﺍﺯ ﮐﻮﯼ ﺗﻮ ﺭﻓﺘﯿﻢ ﻭ ﻧﮕﻔﺘﯽ ﮐﯽ ﺑﻮﺩ؟ ﮐﺠﺎ ﺭﻓﺖ؟ ﭼﺮﺍ ﺑﻮﺩ ﻭ ﭼﺮﺍ ﻧﯿﺴﺖ؟ نمیدونم از کیه
-
هم اتاقی شاهکار
پنجشنبه 21 فروردین 1393 19:40
عزیزم خوب اون اگه بالا جا داشت که پایین نمیومد !! حالا شما هی بکشش بالا !!
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 20 فروردین 1393 22:07
عین احمقا دلم میخواست برای تولدم یه اس بده ... دلم میخواست یادش باشم ..
-
ربع قرن خوشحالی
چهارشنبه 20 فروردین 1393 19:32
مامان و خواهر کوچیکه دیروز بعد از ظهر اومدن رشت و امروز ظهر هم برگشت تهران !!! کلی خوشحااالم کردن ... هیچ وقت فراموش نمی کنم این تولدم رو ... 25 سالگی متفاوت مورد علاقه ی من ... مطمئنم که تا آخرش همینطووور خوب قرار پیش بره ! امروز رفتیم چند تا مسکن دنبال خونه ، یکی رو هم پسندیدیم .. یه بیعانه ای هم دادیم تا شنبه که...
-
من
چهارشنبه 20 فروردین 1393 00:16
25 سال دارم ! یا 25 سال را دیگر ندارم !
-
یک طلوع ..
دوشنبه 18 فروردین 1393 22:08
امسال اولین سالیه که شب تولدم کنار خانوادم و کسایی که دوستم دارن و دوستشون دارم نیستم ، اولین سالیه که شمعی فوت نمیکنم ! اولین سالیه که قبل از فوت کردن شمع چشمامو نمیبندم تا آرزو کنم ... امسال اما .. دلم روشنه .. به سال 93 ، به 25 سالگی .. به روزهایی که دارم تنها شروعشون می کنم ! به امیدی که دارم ..
-
2
دوشنبه 18 فروردین 1393 10:02
رفتن
-
3
یکشنبه 17 فروردین 1393 10:11
شمارش معکوس رو شروع کنم ؟؟؟
-
با سیبیل لطفا
جمعه 15 فروردین 1393 23:37
گفتم ؟؟ همون روزی که راه افتادیم سمت جنوب تو چند دقیقه توقفمون تو خمین یه خانومی ازم خواستگاری کرد و تا آخر سفر منو سوژه ی بقیه کرد !!! میگفت 16 ساله دارم برای پسرم دنبال زن میگردم !! گفتم ؟؟؟ زدم عکسای دوربین یکی از همسفرا رو پاک کردم !! ییهویی شد خب !!! بعدش بردم یه جایی برای ریکاوری و شماره ی یکی دیگه رو دادم که هر...
-
همه ی این روزا میگذره ...
جمعه 15 فروردین 1393 23:22
از وقتی یادمه همین بوده .. سنگ صبور همه بودم ولی هیچ وقت خودم نرفتم بشینم پیش کسی و باهاش درد و دل کنم !! همیشه غصه هامو تو تنهاییام خوردم ، اشکهامو زیر دوش ریختم ! پاهامو تو بغلم گرفتم و به خودم دلداری دادم !!! خیلی وقته که تنها هم صحبت من دخترک پریشون توی آینست ... امروز دلم میخواست فرار کنم .. از این همه مسئولیتی...
-
غم
جمعه 15 فروردین 1393 11:15
حجم این کلمه رو ، این دو تا حرفو هیچ جوری و با هیچ کلمه ی دیگه ای نمی تونم توصیف کنم
-
هیچکسو ندیدم
سهشنبه 12 فروردین 1393 12:11
عزیزی که مهمونی شام دعوت میشی به همراه سی نفر دیگه !!!! ساعت هشت و نیم میای و میدونی که قرار ساعت یازده هم تشریف ببری !!! دیگه گیر دادنت برای ظرف شستن و جمع و جور کردن چیه ؟؟؟؟؟بعدم این چه رسمیه یکی که پا میشه همه دنبالش پا میشن؟؟؟؟ همه ی خستگی مهمونی به تنمون مووووووند والا !!!!
-
آغاز 93 به روایت تصویر
دوشنبه 11 فروردین 1393 15:31
-
مسیر سفر
یکشنبه 10 فروردین 1393 23:33
تهران ---> قم ---> اراک ---> خمین ---> خوانسار ---> شهر کرد ---> ایذه ---> بندر دیلم ---> بندر گناوه ---> بندر عسلویه ---> بندر لنگه ---> بندر خمیر ---> بندر پل ---> بندر لافت ---> قشم ---> هنگام ---> بندر عباس ---> یزد ---> کاشان ---> قم ---> تهران و خیلی...
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 10 فروردین 1393 02:18
به قول ما خارجکیا: home!sweet home !!!