نمیدونم چه هنری ریختم دور تا دور فایر فاکسم شده پر از تبلیغ :( اینقدر بد .. مهندسین محترم بگید چه کنم اینا برن خود فایر تنها بمونه ؟؟؟
والا این تعطیلات بخاطر حادثه ای که پیش اومد ما تهران موندیم ، ولی داداش عزیزم و پسرعموها "برای کار " دقت کنید فقط کار رفتن ایروان ! کلی عکس و فیلم اووردن جهت آب کردن دل ما خونه نشینای ماتم زده !
فقط حیف که گرجستان نرفتن ! من هی عکسای گرجستان رو میبینم هی دلم میخواد برم اونجا عکاسی !نه که خیلی هم واردم من !
امروزم قرار بود برم شمال که پیچوندم و نرفتم ، در این حد این تابستون اکتیوم من :))
.
.
برای شما هم اینجوریه ؟؟؟ به محض اینکه با تنهایی خودت کنار میای و باهاش رفیق میشی پشت هم پیشنهاد میاد برات ! تو دو هفته سه تا پیشنهاد ؟ اونم در این حد مصر ؟ یه کاسه ای زیر نیم کاسس به نظرم !
آآآآقااااااا اینقدر خوشحالم قرار باز کفش بخرم ، اصن خرید کیف و کفش خیلی لذت بخش .. از موهبتای خداوندی به جاااااااااان خودم ! حالا صبر میکنم تا برندای عزیز اوووف بشن ما بریم خرید یک آدیداس جان ! بعله ...
دارم روز شماری میکنم آخر مرداد برسه بالاخره بعد از چند سال برم مشهد ! به معنای واقعی کلمه روز شماری ها !!!! دارم روز شماری میکنم برای نگاه خاص اونی قرار تا آخر مرداد منو بطلبه .. روز شماااااااری ...
هی میگفتیم این با این ؟؟؟ خیلی باحال بودددد ! چقدر غیبت کردیم .. چقدر یادآوری گذشته .. اصن چه روزایی بود .. دغدغه هامون خیلی کوچیکتر از دغدغه های الانمون بود ..
چه عکسایی که ندیدیم .. چه تیپایی داشتیمممممممممم :)))
اصن اینقدر خندیدیم ساعت 3 و 4 صبح که اشک از چشمامون میومد ..
خووووب روزایی بوددد
دیشب تولد دوقلوهای فوق العاده دوست داشتنی خانواده ی ما بود .. 4 سال از روزی که شادی رو صد چندان کردین تو خونه ی ما میگذره ..