شماها وقتی خوشحالید، وقتی عصبانید، وقتی استرس دارید ، وقتی ناراحتید پیش کی میرید ؟؟ اولین نفری که سراغش رو میگیرید کیه ؟؟ چیکار می کنید ؟؟؟
من ! اینجور وقتا هر جایی که هستم، بزرگترین نعمت در اون لحظه برای من تنهایی ! وقتی خوشحالم و از خودم راضیم میرم جلوی آینه قربون صدقه ی خودم میرم ، به خودم افتخار می کنم ، با خودم دوستی می کنم یا وقتی عصبانیم و کار اشتباهی کردم ، بازم اول نفری که منو مواخذه می کنه خودمم .. وقتایی که ناراحتم این خودمم که جلوی آینه دستای خودمو میگیرم و همراه خودم اشک میریزم (البته دیگه ماه هاست که گریه کردن از یادم رفته) و خودمو دلداری می دم ! وقتایی که دلم می خواد با یکی درددل کنم اولین کسی که سراغشو میگیرم خودمم ! خودمم که دارم به صدای بلند افکارم گوش می دم ، نمی گم همیشه خوبه ها ! خیلی وقتا منم دلم خواسته یکی از بیرون خودم باشه که مراقبم باشه .. هم پای دلم باشه .. چه خوشی ، چه غم .. ولی اینکه خودم رو هم دارم همیشه شکرگذارم ..
ناراحت بودم امشبم ، اینکه کسی رو در نزدیکی خودم دارم که ازش متنفرم ، انرژی زیادی ازم میگیره ، غمگین و عصبانیم می کنه .. اینکه منی که بلدم همه رو دوست داشته باشم ، می تونم از یک آدم تو زندگیم به معنای تمام کلمه متنفر باشم برام عذابه !
خدایا یا به من توان بخشیدن این آدم رو بده یا کاری کن که زندگیمون برای همیشه از هم جدا شه ! برای همیشه ......
من وقتایی که عصبانی و ناراحتم میخوام حرف بزنم و باید حرف بزنم و احتیاج دارم ولی وقتی احتیاج دارم آدمش نیست و این باعث میشه تا بخوام اون شرایطو رد کنم بهم فوق العاده سخت بگذره .
و وقتیم شادم باز همینجوریم میخوام بدوئم برم مه رو بغل کنم فشارشون بدم براشون تعریف کنم ...
و این به خاطر نبود ادم های مناسب در اون شرایط باعث شده بهش به چشم یه نیاز نگاه کنم و از خودم عصبانی باشم که جیرجیرک تو چرا اینقد به بیرون خودت وابسته ای ؟
خب منم پیش میومد که اینجوری باشم ولی رفته رفته کمتر و کمتر شد ! چون من حتی دنبالشم نمی گشتم ، مگر اینکه یکی اینقدر تله پاتیش با من قوی بود که می فهمید ! یا یکی دو تا از دوستام هستن که از نگاهم ، صدام یا حتی یه مسیج کوتاه خیلی زود می فهمن من چه حالیم !