هیچ جا نداشتمش .. جز اینستاگرام .. که اونم چون فعالیتی توش نداشت هیچ وقت به ذهنم نرسیده بود که نباشه .. یه هفته ده روز پیش دیدم عکس مراسم خواستگاریشو اینا رو گذاشتم !
شکستم از دلتنگی برای آدمی که مدت ها بود می دونستم نمیتونم داشته باشمش ..
من وقتی غمگینم .. وقتی غمم اینقدر زیاد بر عکس خیلی از دخترا فرو میرم تو پیله ی خودم .. میبرم از همه چی و همه کس .. سکوت میشه همه ی فریادم .. جلوی هیچ کس اشک نمیریزم و ازش برای هیچ کس حرف نمیزنم تا بحران رو پشت سر بزارم .. بعدش اما ممکنه به یکی دو نفری بگم .. اونایی که دیگه با این اخلاقم آشنا شدن ..
چند وقت این آهنگ علی زندوکیلی دوست داشتنیم شده همراهم و همدمم...
ای که رفته با خود دلی شکسته بردی
اینچنین به طوفان تن مرا سپردی
ای که مهر باطل زدی به دفتر من
بعد تو نیامد چه ها که بر سر من
بعد تو نیامد چه ها که بر سر من
ای خدای عالم چگونه باورم شد؟
آنکه روزگاری پناه و یاورم شد
سایهاش نماند همیشه بر سر من
زیرِ لب بخندد به مرگ و پر پر من
زیرِ لب بخندد به مرگ و پر پر من
رفتی و ندیدی که بی تو شکسته بال و خستهام
رفتی و ندیدی که بی تو چگونه پر شکستهام
رفتی و نهادی چه آسان دل مرا به زیر پا
رفتی و خیالت زمانی نمیکند مرا رها
ای به دل آشنا، تا که هستم بیا
وایِ من اگر نیایی
وایِ من اگر نیایی
ای وای بر اسیری, کز یاد رفته باشد...
در دام مانده باشد صیاد رفته باشد ....:(