دومینو با زندگی

اینبار دیگر پر نمیدهم به خیالت،برای پرنده ی بی بال و پر تمام هستی زندان است!!

دومینو با زندگی

اینبار دیگر پر نمیدهم به خیالت،برای پرنده ی بی بال و پر تمام هستی زندان است!!

عمری که رفته نمیاد ...

موجود عجیب غریبی شدم ، بر عکس سالای پیش و همینطور بر عکس بقیه که این روزای پایان سال میفتن رو دور تند ، میخوان همه ی کارای نصفه و نیمه ای رو که میشه تموم کرد .. تموم کنن .. دست و دلم به هیچ کاری نمیره !!!! حتی حوصله ندارم سیزن های جدید Gray's رو هم ببینم !!! حتی نقاشی نمیکنم .. موسیقی رو فقط وقتی تو ماشینم گوش میدم !!!! کم کم کار به اونجایی می رسه که حال ندارم یه لیوان آب بخورم لابد !!! البته این قسمت نخوردن ، حالا نه آب ها کلا چیز خوبیه ، دعا میکنم قسمتم شه بلکه یکم لاغر شم !!!!!!!

رسما دو ساعته که میخوام کیف عوض کنم و وسایل فردا رو آماده کنم ولی حسش نیست ! یعنی کیفمو خالی کردم ولی هنوز نتونستم تصمیم بگیرم که کدوم کیفمو ببرم !!! اینقدر بیکار و علاف شدم من ...

ارائه پس فردا هم الان به دستم رسید .. ولی اینکه کی باید آمادش کنم با خداست ... کاش میشد این هفته نرم رشت !


نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.