دومینو با زندگی

اینبار دیگر پر نمیدهم به خیالت،برای پرنده ی بی بال و پر تمام هستی زندان است!!

دومینو با زندگی

اینبار دیگر پر نمیدهم به خیالت،برای پرنده ی بی بال و پر تمام هستی زندان است!!

روزهای مردن 2

این روزا که میگذره هیچ خوب نیست .. حوصله ی نفس کشیدنم ندارم گاهی .. زندگی کردن که بماند . احساس میکنم دور و برم رو خیلی خالی کردم ، یعنی کرده بود .. و الان این تنهایی داره خیلی اذیتم میکنه ! یه روزایی واقعا دلم میخواد یکی باشه یکم با هم حرف های بی سر و ته بزنیم ! ولی نیست .. اعتمادم از همه سلب شده ! شدم یه آدم بی تفاوت ، دلم یه خنده ی از ته دل یا یه دل سیر گریه میخواد ولی هیچ کدومشو ندارم ! سخته زندگی اینجوری .. حس بدم نسبت به خودم تمومی نداره ! هر چی هم تلاش میکنم و به خواسته هام نزدیکتر میشم بازم این بی تفاوتی ته ته دلم هست ..

نظرات 1 + ارسال نظر
قلم بدست دوشنبه 14 مرداد 1392 ساعت 10:32

الهی ....
نکنید اینجور باخودتون دوشیزه...
البته مسلمه که چرت میگم.چون باعث و بانیش،شما نبودید که حالا از شما بخوام روندش رو متوقف کنید...
یعنی اگر شماره ع رو داشتم بهش میفهموندم که چه کرده...
پووووففففف....
هستم خدمتتون.اگر کاری از دستم بربیاد...

شما همین که هستید لطفه!

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.