من نمی دونم بخندم یا گریه کنم یا حرص بخورم !!! دو بار رفتم تا و**زر**ا که بابت مسلن بد حجابی اتفاق افتاده تو یه سال و نیم پیش تعهد بدم که ماشین بنده خدایی رو که بابا ماشین قبلی رو بهش فروخته از پارکینگ در بیاریم ! قبول نمی کنن! مگن برو بعد از یه هفته که ماشین تو پارکینگ موند بیا !
اوهوم . زندگیت پر از آرامش ایشاللو به قول شیرازیا
برای هممون بلامیسر به قول گیلانیا
خدا بد نده الهه خانوم ، من اینجور وقتا میرم میدوئم و راه میرم تند تند . بعد انقدی که سینه م بسوزه و عرقم در بیاد بعدم میرم دوش میگیرم بعدم میخوابم دو ساعت . وقتی بیدار میشم غصه م ته نشین شده .
غصه نیست که .. من که غصه ای ندارم .. زندگیه دیگه ! زنده باشی