دومینو با زندگی

اینبار دیگر پر نمیدهم به خیالت،برای پرنده ی بی بال و پر تمام هستی زندان است!!

دومینو با زندگی

اینبار دیگر پر نمیدهم به خیالت،برای پرنده ی بی بال و پر تمام هستی زندان است!!

دوستان عزیز تر از جان یونی تصمیم گرفتن آخر هفته برن کویر ، با اینکه خیلی علاقه مند بودم ولی چون برنامه داشتم برگردم تهران این هفته همون اولش گفتم من نمیام !

بعد خیل وایبرا شروع شد ... هر کی یه جوری میخواست منو راضی کنه برم ! جالب اینکه رفتن دخترامون هم بستگی به رفتن من داشت ، اینقدر محبووووبم ! بعد قرار شد من تا صبح بهشون خبر بدم ولی هنوزززز تصمیم نگرفتم خب !

+تشکر از آرش خان همکلاسی که وایبر داده تا صبح نظر موافقتو اعلام میکنیا ! یعنی من هیچ چویسی ندارم جز نظر موافق ، خو دیگه چرا تا صبح منتظرن من خبر بدم ؟

+عاشق همکلاسیام ! اینقدررررررررررررر خوبن که دلم میخواد دختر و پسرشونا بماچم !

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.