دومینو با زندگی

اینبار دیگر پر نمیدهم به خیالت،برای پرنده ی بی بال و پر تمام هستی زندان است!!

دومینو با زندگی

اینبار دیگر پر نمیدهم به خیالت،برای پرنده ی بی بال و پر تمام هستی زندان است!!

تو باور نکن ....

چشمامو باز کردم و به محض اینکه هوشیار شدم .. اینو شنیدم :

آآآآغوشتو از من نگیر .. بهونه ی روز و شبام !!

خانوم هنگامه داشتن میخوندن ! خدا ازشون قبول کنه .. خیلی هم خوب گفتن !

دیشب یه دوستی رو بردم بام ، خیلی خیلی سرد بود ، برگشتنه هم کلی تو ترافیک موندیم ولی خیلی خووووووووب بود ! هر دفعه که میرم میگم کی بشه من هیجان این بانجی جامپینگ رو بچشم ؟! به نظر شما واقعا کی بشه ؟!! هنوز که نرفته هیجانش باعث میشه قلبم استپ کنه !!! چه برسه به رفتن و پریدنش !!!

کل خونه رو امروز ام پی تیری کردیم تو سه تا اتاق خوابا ! فردا قرار بیان برای نقاشی خونه .. هر چی به مامان جان میگم بزار امشب یه حالی به کودک درونمون بدیم و خوشحالش کنیم اجااازه نمیده !!! آخه حیف نیست واقعا ؟؟!!

همه مدل دردی کشیده بودیم الا "دماغ" درد !! من که میگم دردش واسه خاطر اینه که باید عمل شه ، سربالا و استخوونی شه ... ولی هیشکی به من اهمیت نمیده !!!!



نظرات 1 + ارسال نظر
مهدی سه‌شنبه 1 بهمن 1392 ساعت 00:11 http://mentira.blogsky.com

یعنی الان دماغ شما سر پایین و گوشتی هست ؟
خوبه شما تو هیجان بونجی موندی من از ترن هواییش هم میترسم.

یعنی الان شما داری راجع به دماغ من فوضولی میکنی؟؟؟
بونجی نه بانجی ! خب بزرگ میشی دیگه نمیترسی

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.